سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایت روات حدیث نوشت: طلاب سه دوره مقدمات، سطح و خارج را در طی تحصیل خود می‌گذرانند. این مسیر یک مسیر فقه محور است که دروس اصلی آن فقه و اصول فقه است و دیگر رشته‌ها مانند فلسفه و کلام و تفسیر در حاشیه قرار دارد. بسیاری از طلاب به صورت تخصصی به دیگر رشته‌ها گرایش می‌یابند.

مانند دیگر نهادهای آموزشی مانند دانشگاه‌ها پس از طی هر مرحله به طلاب مدرک پایان دوره تعلق می‌گیرد. پس از دوره مقدمات مدرک سطح یک و پس از پایان جلد نخست کفایه که به صورت مدون پس از سال نهم تحصیل طلبه است، مدرک سطح دو تعلق می‌گیرد. با ورود به درس خارج فقه و اصول طلبه با ارائه پایان‌نامه مدرک سطح سه و پس از طی درس خارج با ارائه پایان‌نامه مدرک سطح چهار دریافت می‌کند.


نکته دیگر این است که این الفاظ در طول تاریخ دست‌خوش تغییر شده اند. مثلاً ثقة الاسلام که اینک برای طلاب مقدمات‌خوان و مبتدی به کار می‌رود در گذشته برای علمای بزرگ به کار می‌رفت مانند ثقةالاسلام کلینی. یا لفظ حجة الاسلام و المسلمین برای مراجع به کار برده می‌شد چنان‌چه بر روی رساله‌ها ی مرحوم آیت الله بروجردی می‌بیننیم، اما امروز این الفاظ معنای دیگری یافته‌اند. حتی برخی استعمال‌ها نوظهور و مربوط به سده‌ی اخیر است، لقب آیت الله العظمی پس از مرحوم بروجردی رایج شد.

کاربرد این القاب قاعده و قانون خاصی ندارد و توده‌ی مردم بیشتر از مرحله‌ی تحصیل در آن نقش دارند. به این معنا که در قوانین حوزوی قانونی نیست که گفته شود این مرحله‌ی تحصیلی مساوی این لقب است. اما عرف تحصیلات را نیز در نظر می‌گیرد.

مهم‌ترین این القاب عبارتند از: ثقة الاسلام، حجة الاسلام، حجةالاسلام والمسلمین، آیت الله، آیت الله العظمی.

ثقة الاسلام


ثقة الاسلام به طلاب مبتدی و مقدمات‌خوان اطلاق می‌شود. دوره ی مقدمات از آغاز طلبگی تا پایان کتاب شرح لمعه است که معمولا در شش سال به پایان می‌رسد. در این دوره طلاب با ادبیات عرب به طور مفصل و فقه و اصول به صورت نیمه استدلالی آشنا می‌شوند. واژه ی ثقة الاسلام کاربرد اندکی دارد و غالباً استعمال نمی شود.

حجةالاسلام


حجةالاسلام به طلاب دوره‌ سطح گفته می‌شود. در این دوره طلاب سه کتاب فرائدالاصول معروف به رسائل و کفایة الاصول را که در علم اصول نگاشته شده است به همراه کتاب مکاسب تلمذ می‌کنند. این کتب شامل فقه و اصول استدلالی است که به صورت متن محور تدریس می‌شود. این معمولاً چهارسال به طول می‌انجامد.

حجةالاسلام والمسلمین


با ورود به مرحله بعد و اشتغال به درس خارج، لقب طلاب کمی سنگین‌تر می‌شود و به آنان حجة الاسلام و المسلمین گفته می‌شود. دوره‌ی خارج ادامه دوره‌ی سطح است و در آن فقه و اصول به صورت مفصل و استدلالی بحث می‌شود با این تفاوت که متن محور نیست و استاد کتاب خاصی را محور درس قرار نمی‌دهد و بحث آزاد است. البته سیر درس و فهرست آن معمولاَ منطبق با یکی از کتب معروف است. برای نمونه بحث اصول غالباَ مطابق با سیر کتاب کفایه است، که در سالیان اخیر عده‌ای از بزرگان در صدد تکمیل این سیر بودند مانند آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی که الاصول علی نهجه الحدیث را با ترتیب و تبویب نو نگاشت و پس از وی به شهید آیت الله سید محمدباقر صدر نیز می‌توان اشاره کرد. سیر خارج فقه نیز غالباَ بر اساس کتاب عروة الوثقی یا شرایع است. مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی تحریرالوسیلهِ امام خمینی را محور سیر درس خارج فقه قرار داده بود.

آیت الله


آیت الله به کسی اطلاق می‌شود که دوره‌ی خارج را با موفقیت گذرانده باشد و به درجه اجتهاد رسیده باشد. اجتهاد به این معناست که این فرد این توانایی را دارد که خود با استفاده از ادله و مبانی فقهی و اصولی احکام را استخراج کند. مجتهد خود بر دو گونه است، کسی که در برخی از ابواب فقه مجتهد است که وی را مجتهد متجزی می‌نامند و کسی که در تمام ابواب فقه مجتهد است.

آیت الله العظمی


به مراجع تقلید آیت الله العظمی گفته می‌شود. مرجع تقلید مجتهد اعلم جامع الشرایط است. هر مجتهدی به مقام مرجعیت نمی‌رسد. برخی از این عنوان و مقام فرار می‌کنند مانند مرحوم سید محمد فشارکی و برخی به احترام استاد خود ردای مرجعیت بر تن نمی‌کنند مانند شیخ محمدعلی کاظمی نویسنده فوائد الاصول که تقریر نویس درس میرزای نائینی است و برخی خود قائل به مرجعیت دیگری هستند.

واژه‌هایی دیگر نیز برای تجلیل از مقام علمی روحانیون استفاده می‌شود مانند علامه. که بیشتر ناظر به جامعیت و ذوالفنون بودن است مانند علامه شعرانی و علامه طباطبائی.

 

   

 


نوشته شده در سه شنبه 90/3/17ساعت 2:52 صبح توسط سینا امیری نظرات ( ) |

مشایی

بنابر نوشته پایگاه اتاق فکر لندن، "سایت گویا نوشته است یکی از سرداران سپاه در یک محفل خصوصی مدعی شده است که اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی‌ نژاد، از چند روز پیش به‌ شدت تحت نظر و کنترل است و به‌ زودی به صورت علنی و با اعلان رسمی دستگیر می‌شود."

این ادعا در حالی مطرح شده که پیش از این هم علیرضا نوری زاده، از فعالان سرشناس جریان ضدانقلاب مدعی شد که "فرمان دستگیری مشایی صادر شده اما هنوز زمان اجرای آن فرانرسیده است."


البته سایت روزآنلاین هفته گذشته حتی ادعا کرده بود که مشایی دستگیر شده و در بازداشت به سر می برد.

مجموعه این ادعاهای مشابه در شرایطی با حجم گسترده مطرح می شود که علی شکوری راد از فعالان جریان فتنه روز گذشته ادعای اتحاد اپوزیسیون ضد نظام با جریان انحرافی را مطرح کرد.
 
بر این اساس است که برخی ناظران سیاسی اخبار همزمان و مشترک جریان ضدانقلاب را پروژه ای برای کمک به وضعیت فعلی جریان انحرافی توصیف می کنند چرا که ضدانقلاب تقویت این جریان را به سود خود می داند.


نوشته شده در یکشنبه 90/3/8ساعت 2:20 عصر توسط سینا امیری نظرات ( ) |

حضرت ایت الله بهجت می فرمودند:

حضرت ایت الله بهجت می فرمودند:
«کجا رفتند کسانی که با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟
ما خود را بیچاره کرده
‎ایم که قطع ارتباط نموده‎ایم و گویا هیچ نداریم.
آیا آن ها از ما فقیرتر بودند؟
اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم؟
جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است
زیرا «أورع النّاس مَن تورَّعَ عن المحرّمات»پرهیزگارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد.
ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.»

در محضر آیت الله العظمی بهجت ـ ص361 ، محمد حسین رخشاد


نوشته شده در دوشنبه 90/3/2ساعت 5:11 صبح توسط سینا امیری نظرات ( ) |

در زمان غیبت که بعد از مجاهدت های طولانی و طاقت فرسا ، عالِمی از مکتب تشیّع توانست با امدادهای الهی حکومت اسلامی را جایگزین حکومت پادشاهی نماید و در برابر زور گویان و مستکبران خونخوار جهان بایستد و راه مادرش حضرت زهراء(سلام ا... علیها) را ادامه دهد توجّه به این نکته ضروری است که بدانیم در زمان حضور ائمّه (علیهم السلام) که متکفّل حقیقی حکومت اسلامی بودند مستکبران و معاندین با ایجاد فتنه ها مانع از ایجاد حکومت اسلامی به رهبری ائمّه (علیهم السلام) می شدند که نمونه های آن را از همان صدر اسلام تا زمان حضرت مهدی (سلام ا... علیه) شاهد هستیم. حال با این تفاسیر وقتی انسانهایی در حضور امام سعی در ایجاد فتنه و ایستادگی در برابر حق را دارند طبیعتاً در زمان غیبت امام این فتنه ها و ایستادگی ها در برابر حق دو چندان می شود.

همانگونه که از همان آغاز تشکیل حکومت اسلامی به دست امام خمینی (ره) دشمنان و سودجویان و معاندان در پی هر فرصتی بودند تا فتنه ای ایجاد کرده و پرچم اسلام را بر زمین بزنند و یا راه آن را عوض نمایند و برای این منظور دست به هر کاری می زدند و این فتنه ها و مقابله ها تا هم اکنون ادامه دارد.

امّا امام امّت خمینی کبیر(ره) و پس از ایشان خَلف برحقّشان رهبر معظّم انقلاب همواره با تأسّی به افشاگری ها و مقاومت هایی که حضرت زهراء(سلام ا... علیها) در دفاع از اسلام ناب و امامت داشتند ، در مقابل این فتنه ها و انحرافات ایستادگی کردند و از هیچ کاری دریغ ننمودند. این دو سلاله پاک فاطمی که شاگرد مکتب تشیّع می باشند با تمام توان ایستادگی کردند تا جاییکه رهبر معظم انقلاب بعد از فتنه سال 88 و در نماز جمعه تاریخی خطاب به امام زمان(سلام ا... علیه) عرض کردند : “ که من جان ناقابلی دارم ، جسم ناقصی دارم ، اندک آبرویی هم دارم که آن را هم خود شما به ما داده اید ، هم? اینها را من کف دست گرفته ام و در راه این انقلاب ودر راه اسلام فدا خواهم کرد...

قطعاً اینهمه فداکاری و ایستادگی و جان را در کف دست گرفتن که ما در سیره امام و رهبرمان می بینیم یادگاری از آموزه های مادر سادات (سلام ا... علیها) می باشد.

با نگاهی به تاریخ و توجّه به فرمایشات ائمّه(علیهم السلام) و رهبر عظیم الشأن انقلاب و عالمان با بصیرت هم اکنون نیز فتنه ها در اطراف ما حضور دارند و در مواقعی خاص خود را بروز می دهند ، لذا بر ماست که با تأسّی و پیروی و الگو گیری از حضرت زهراء(سلام ا... علیها) و متابعت از فرامین رهبری مواظب فتنه های دشمنان داخلی و خارجی باشیم و بصیرت خود را حفظ نموده تا بتوانیم به یاری خداوند از این فتنه ها سربلند بیرون بیاییم.

www.meysam.mahdiblog.com

ولایت


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/29ساعت 1:22 صبح توسط سینا امیری نظرات ( ) |

حضرت معصومه

این عکس رو خودم گرفتم و تقدیم می کنم به عاشقان خانم معصومه(س)

برداشت به شرط صلوات به نیت سلامتی امام زمان و نایب بر حق آن حضرت

اللهم صلِّ علی محمد وآل محمد و عجّل فرجهم الّشریف


نوشته شده در سه شنبه 90/2/20ساعت 2:32 صبح توسط سینا امیری نظرات ( ) |

شیخ سعید

نوحه ای کوتاه که در سفر جنوب در اتوبوس برای شهدا خواندند...

http://s1.picofile.com/file/6637895370/%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF.mp3.html


نوشته شده در دوشنبه 90/2/19ساعت 12:55 عصر توسط سینا امیری نظرات ( ) |

برا تو که کاری نداره ارباب....چقدر داغ دوری ببینم؟چقدر از عشقت بر سینه و سر زنم تا فرجی حاصل شود...

حسین

فتقبّل منّا یا ابا عبدالله...


نوشته شده در شنبه 90/2/17ساعت 7:18 عصر توسط سینا امیری نظرات ( ) |

مشایخ وهابی که به صدور فتواهای قتل و کشتار مسلمانان و پیروان اهل بیت (ع) مشهور هستند، فتواهای خنده داری نیز صادر می فرمایند! که خواندن آنها خالی از لطف نیست...


ـ پوشیدن کمربند ایمنی حرام است! زیرا مانع قضا و قدر می شود!!!

ـ شستن گوشت قبل از پختن بدعت است.

ابن تیمیه: شستن گوشت بدعت است، چنانکه اصحاب پیامبر رضوان الله علیهم در عهد پیامبر(ص) گوشت را بدون شستن می پختند و می خوردند.

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ

عبد الله النجدی: فوتبال حرام است مگر با این شروط و ضوابط.

سوال: ...جوانانی که چیزی از تقوا نمی دانند و به وقتشان اهمیتی نمی دهند و می گویند می خواهیم فوتبال بازی کنیم، می پرسند شروط و ضوابط بازی فوتبال چیست تا ما در ورطه تشبّه به کفار و طاغوتیان و دشمنان دین مثل آمریکا و روسیه و.. نیفتیم.

جواب: به آنها می گوییم اگر اصرار دارید بازی کنید و وقت خود را بگذرانید، باید شروط و ضوابط ذیل را رعایت کنید:

اول: خطوطی چهار طرف دور زمین نباشد؛ زیرا این خطوط ساخته کفار و قانون بین المللی فوتبال است!

دوم: کلماتی که کفار و مشرکان به عنوان قانون بین المللی فوتبال وضع کرده اند، مانند گل و اوت و پنالتی و کرنر و ...، گفته نشود زیرا گفتن این کلمات حرام است و هر کس که اینها را بگوید تنبیه و باید از بازی اخراج شود و باید به او گفته شود که به کفار و مشرکین شبیه شده ای...

سوم: هر کس از شما که در اثناء بازی افتاد و دست یا پایش شکست، یا دستش به توپ خورد بازی به خاطر او نباید متوقف شود و به کسی که او را انداخته کارت زرد یا قرمز داده نشود، بلکه به هنگام شکسته شدن یا ضربه دیدن باید به قاضی شرع مراجعه شود تا آن بازیکن حق شرعی خود را همانطور که در قرآن است بگیرد و شما باید شهادت دهید که فلانی عمداً دست یا پای او را شکست...

چهارم: نباید در تعداد بازیکنان با کفار و یهود و نصارا و خصوصاً امریکای خبیث تبعیت کنید، به این معنا که نباید با یازده نفر بازی کنید، بلکه باید بر این تعداد اضافه یا کم کنید.

پنجم: باید با لباس خواب یا غیره خودتان و بدون شورت ها و پیراهن های رنگارنگ و شماره دار بازی کنید، زیرا این لباسها لباس اسلامی نیست، بلکه لباس کفار و غرب است.

ششم: هر کدام از شما که این شروط و ضوابط را رعایت کرد باید قصدش از بازی فوتبال تقویت بدنی برای جهاد فی سبیل الله و آمادگی برای زمانی باشد که به جهاد فراخوانده شود، نه گذراندن وقت و عمر و شادی از پیروزی ظنّ.

هفتم: نباید زمان بازی را 45 دقیقه قرار دهید، شما باید با کفار و فاسقان مخالفت کنید و در هیچ چیز مشابه آنان نباشید.

هشتم: نباید در دو نیمه 45 دقیقه ای بازی کنید، بلکه در یک یا سه نیمه بازی کنید تا مخالفت شما با کفار محقق شود.

نهم: هنگامی که یکی از دو تیم بر دیگری غلبه نکرد (تساوی بازی) و آنطور که شما می گویید توپ به دروازه ای وارد نشد، نباید برای بازی وقت اضافی یا پنالتی در نظر بگیرید (تا یکی پیروز شود)، بلکه بلافاصله بازی را تمام کنید، زیرا بازی به این طریق عین اجرای قوانین بین المللی فوتبال است!

دهم: در بازی فوتبال شخصی را به عنوان داور انتخاب نکنید، زیرا بعد از لغو قوانین بین المللی همچون گل و اوت و پنالتی و کرنر و... وجود او دلیلی ندارد! بلکه بودن او تشبّه به کفار و یهود و نصار و اطاعت از قوانین بین المللی است.

یازدهم: نباید در اثناء بازی، گروهی از جوانان جمع شوند و شما را تماشا کنند، چون قصد شما ورزش و تقویت بدنی است پس دلیلی ندارد آنها شما را نگاه کنند! هر چند که بگویید آنها باعث تشویق شما در تقویت بدنی و آمادگی برای جهاد هستند، به آنها بگویید بروید دنبال منکرات خودتان در بازارها و روزنامه ها و بگذارید ما بدنمان را قوی کنیم!!!

دوازدهم: هر کسی که گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد!

سیزدهم: دروازه باید به جای دو تیرک، سه تیرک داشته باشد، تا مشابه کفار نباشد تا مخالفت شما با قانون بین المللی طاغوتی سازمان فوتبال محقق شود.

چهاردهم: هنگامی که بازیکنی مصدوم شد، نباید بازیکن دیگری را جایگزین او کرد، زیرا این روش، ساخته کفار و مشرکین در آمریکا و ... است.


اینها بعضی از شروط و ضوابطی است که مانع تشبّه به کفّار و مشرکین در بازی فوتبال می گردد... من به اجرای این شروط و ضوابط و سپس پرداختن به فوتبال دعوت نمی کنم، بلکه اینها در واقع برای کسی است که توان انجام ورزش های شرعی را ندارد و برای مؤمن صادق، ادلّه نقلی و عقلی مبنی بر تشبّه فوتبال به کفّار کافی است، زیرا انجام بازی فوتبال بغض انسان را نسبت به کفّار متزلزل می سازد، ولی جوانان این امر را شادی و بازی می پندارند (و تحسبونه هیناً و هو عند الله عظیم...).

در پایان امیدوارم که این پیام برای جوانان و دیگران مؤثر و مفید باشد. اللّهم آمین.

به قلم: عبد الله النجدی

ریاض-ربیع الاول1423هـ



ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ

تحریم اهداء گل ـ هیئت علمای ارشد

بسم الله وحده و الصّلاة علی خیر خلقه محمد صلّی الله علیه و سلّم،

و بعد: فتوای کمیته دائم علمای ارشد کشور توحید (که خدا ایشان را یاری نموده و عزّت داده و دشمنانشان را ذلیل گردانده است).

این فتوا در تحریم این گلهای خبیث به دلیل بوهای تحریک آمیزی که دارند و به سبب اینکه این کار تقلید از غرب ملعون و مسخ هویّت اسلامی ناب شمرده می شود، است. از خدا می خواهیم که امّت اسلام را از این فتوا بهره مند سازد و حجت را بر آنها تمام کند، والله المستعان!



متن فتوا:

شماره فتوا:21409

تاریخ:21/3/1421

الحمد لله و الصلاة و السلام علی من لا نبیّ بعده.

و بعد، کمیته دائم پژوهشها و فتواهای علمی از سؤال مستفتی محمد عبد الرحمن العمر از حضر ت مفتی کلّ آگاه شد که از سوی دبیرکلّ هیئت علمای ارشد با شماره 1330 و در تاریخ 21/3/1420 به این کمیته ارائه شده است.



متن سؤال:

در بعضی از بیمارستانها، اماکنی برای فروش گل وجود دارد، و ما عیادت کنندگانی را می بینیم که دسته های گل را به بیماران تقدیم می کنند، این کار چه حکمی دارد؟

در طول قرون متمادی اهداء گل (طبیعی یا مصنوعی) هیچگاه جزء سنّت عیادت از بیماران نبوده و این عادتی است که از بلاد کفر وارد شده و عدّه ای که ایمان ضعیفی داشته اند، از آنها تأثیر گرفته و این عادت را انتقال داده اند. حقیقت این است که بردن گل نفعی برای بیمار ندارد، بلکه تشبّه و تقلید محض از کفّار محسوب می شود و نه هیچ چیز دیگر، و فقط خرج کردن پول در غیر راه درست است که این اعتقاد فاسد را به دنبال دارد که این گلها باعث شفا می شود! بر این اساس نباید از گل در مورد مذکور استفاده کرد، نه به صورت فروش و نه خرید و نه اهدا...

"این سخنان در حالی از طرف کارخانه های فتوا سازی وهابیت صادر میشود که امیران آنان با امضای قرار دادهای میلیاردی و اهدای کمکهای بلاعوض به همان بلادهای کفر ، نوکری خویش را به شکلی متفاوت به اثبات می رسانند..."

ترجمه: سایت سلام شیعه


نوشته شده در چهارشنبه 90/2/14ساعت 10:13 صبح توسط سینا امیری نظرات ( ) |

تصویری زیبا از مسجدالحرام را در موسم حج که از بالای برج ساعت غول‌پیکر گرفته شده است. در این

تصویر بیش‌از 250 هزار زائر درون مسجد حضور دارند.

مکه


نوشته شده در چهارشنبه 90/2/14ساعت 10:8 صبح توسط سینا امیری نظرات ( ) |

سلمان فارسی که رحمت خدا بر او باد، می‌گوید: وقتی که پیامبر (ص) در شان علی (ع) فرمود: من شهر علم هستم و علی، دروازه آن شهر است،

منافقان در مورد علی (ع) حسادت شدید ورزیدند و بین خود توطئه کردند تا علی (ع) را در همین مورد (علم) به نظر واهی
خودشان، درمانده کنند. توطئه آنها این بود که چند نفر هرکدام جداگانه نزد علی (ع)  بروند و سوال کنند: علم بهتر است با ثروت؟ گفتند: اگر وی در پاسخ هر کدام یکسان    پاسخ گفت، می‌فهمیم که علم او اندک است  و اگر پاسخ هرکدام را به‌گونه‌ای داد که با   پاسخ‌های دیگر تفاوت داشت، دیگر در این راستا راهی برای عیب‌تراشی و انتقاد از او     نداریم. این توطئه به این ترتیب اجرا شد که یکی‌یکی آمدند و هرکدام جداگانه از آن     حضرت سوال کردند.
-
اولی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفتچرا؟ فرمودند: برای این‌که علم، میراث پیامبران است. ولی مال میراث قارون و هامان و فرعون است.

-دومی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفت : چرا؟ فرمودند: برای این که مال را تو باید حفظ‌کنی. ولی علم تورا حفظ می کند.

 سومی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی علیه السلام فرمودند: علم بهتر است.

 پرسید: چرا؟ فرمودند: برای‌اینکه صاحب ثروت، دشمنان بسیار دارد، ولی صاحب علم دوستان بسیار دارد.

چهارمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ امیرالمومنین (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید: چرا؟ علی (ع) فرمودند: برای‌اینکه هرگاه از مال استفاده‌کنی، از آن کاسته می‌شود، ولی اگر از علم استفاده‌کنی، برآن افزوده‌می‌شود

  پنجمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید: چرا؟ فرمودند: برای‌اینکه صاحب‌مال با صفاتی مانند بخیل و لئیم، خوانده می‌شود،ولی از صاحب‌علم با احترام و تجلیل، نام برده‌می‌شود 

 - ششمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ امیرالمومنین (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید: چرا؟ فرمودند: برای‌اینکه در مورد مال، از دزد ترسیده می‌شود که مبادا به آن دستبرد بزند وببرد، ولی در مورد علم چنین ترسی نیست

 هفتمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید:چرا؟ علی (ع) فرمودند: برای‌اینکه مال با گذشت زمان، کهنه‌می‌شود. ولی علم با مرور زمان، کهنه نمی‌شود و همیشه تازه است

 هشتمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید:چرا؟ علی (ع) فرمودند: برای‌اینکه مال، قلب صاحبش را سخت می‌کند، ولی علم قلب صاحبش را نورانی می‌نماید

نهمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ امیرالمومنین (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید: چرا؟ علی (ع) فرمودند: برای‌اینکه صاحب مال، تکبر می‌ورزد و خودبینی می‌کند، ولی صاحب علم، خاشع و متواضع است


 
در این‌هنگام همه آنها گفتند: خدا و رسولش راست گفتند و بدون تردید، علی، باب همه علوم است. علی (ع) فرمودند: به خدا سوگند، تا زنده هستم، اگر همه خلایق تا پایان روزگار از من سوال کنند، در پاسخ آنها درمانده نمی‌شوم و به هرکدام،پاسخی جداگانه،غیر از پاسخی که به‌دیگری داده‌ام، خواهم داد.

 


نوشته شده در سه شنبه 90/2/13ساعت 3:50 عصر توسط سینا امیری نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak

.jpg">