سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عوامل حقیقی کامیابی

کار در خور ذوق و استعداد

در هر سرى شورى است ، خوشبخت کسى است که ذوقش را   دریابد  !

یکى از رموز کامیابى این است که جوان رشته اى را تعقیب کند که مطابق ذوق   و سلیقه و توانایى روحى و فکرى او باشد.

دستگاه آفرینش همه را یکنواخت نیافریده   و در همه افراد بشر توانایى همه کار به ودیعت ننهاده است . بلکه براى گردش چرخهاى   اجتماع ، افراد را با ذوق و استعدادهاى مخصوصى آفریده است تا هر یک رشته اى را   دنبال کند که ذوق آن را دارد و کارى را انجام دهد که از عشق باطن و نیروى فطرى او سرچشمه مى گیرد.

پاره اى از شکستها و ناکامیهاى جوانان معلول انحراف ازى این اصل مسلم است که گاهى ؛ بر اثر تبلیغات غلط و تربیتهاى نادرست دنبال کارى مى روند که ذوق و استعداد آن را ندارند و از کارى که شایستگى و برازندگى آن را دارند سرباز مى زنند. آنها این اصل مسلم را فراموش کرده اند که: در هر سرى شورى است ، خوشبخت کسى است که ذوقش را دریابد!

بخاطر دارم در سالهاى 30،31،32 که مسئله نفت سرزبانها افتـاده بـود و هـر زن و مـرد ایرانـى یک «تفکر نفتی» پیدا کرده بود و کارمندان و مهندسان صنعت نفت ارزش و قیمت قابل توجهى در میان اجتماع پیدا کرده بودند، طرز تفکر بیشتر دانشجویان به حکم تبعیت از محیط فرق کرده بود و همه و یا بیشتر دانشجویان خواستار شرکت در رشته مخصوص «نفت» شده بودند ولو اینکه بیشتر آنها ذوق آن را نداشتند.

سخت ترین ضربه بر پیشرفت و کامیابى یک فرد دانشجو این است که بدون این که استعداد خود را بسنجد، بدون مطالعه دقیق، رشته اى را تعقیب کند که ذوق آن را ندارد.

جوانى که ذوق ادبى دارد از گفتار و قلم او ادب و شعر مى بارد و فکر ریاضى او بسیار ناچیز است و کامیابى او به طور مسلم در غیر رشته ادبى رضایت بخش نخواهد بود. از دفتر خاطرات یک نقاش هنرمند سرگذشت کوتاهى را نقل مى کنم: وى در محیط دبیرستان دانش آموز تنبلى بود. نه درس مى خواند و نه مى گذاشت همکلاسانش درس بخوانند. خار راهى براى خود و دیگران بود ولى چشم و ابرو و پیشانى او از استعداد مخصوصى حکایت مى کرد. یک دبیر روان شناس او را به حضور طلبید، مقدارى او را پند داد، و از عواقب این طرز زندگى ترسانید و گفت: «همواره سایه پدر بالاى سر انسان نیست، مشکلات زندگى فراوان است و این وضع باعث عقب افتادگى توست.» در این لحظه که او سخن مى گفت ، ناگهان متوجه شد که دانش آموز در حالى که سخنان او را گوش مى دهد، با قطعه ذغالى که از روى زمین برداشته ، عکس ‍ مرغى را که روى شاخه هاى پر برگ نشسته است، روى زمین مى کشد. دبیر هوشمند دریافت که این عنصر براى نقاشى آفریده شده ، نه براى حل معالات جبرى. او هر چه در این راه رنج ببرد، کمتر سودى خواهد برد. وظیفه وجدانى خود دانست که به ولى او جریان و تشخیص خود را گزارش ‍ دهد. او هنگامى که با پدر وى روبرو گردید چنین گفت:« فرزند شما ذوق سرشارى در هنر نقاشى دارد. اگر او را وادار کنید که تغییر رشته دهد شاید در این رشته سرآمد روزگار گردد.» گذشت زمان صحت گفتار دبیر آزموده را اثبات کرد و چیزى نگذشت که وى نقاش چیره دست و هنرمندى گردید. از ادیسون پرسیدند چرا اغلب جوانان موفق نمى شوند؟ گفت: «براى اینکه راه خود را نمى شناسد و در جاده دیگرى گام برمیدارند.» یک چنین افراد دو نوع ضرر بر جامعه مى زنند: 1- کارى که شایستگى آن را دارند و اگر آن را تعقیب کنند کامیاب مى شوند، انجام نمى دهند. 2- کارى را که عهددار آن شده اند بخوبى انجام نداده و از عهده آن بر نمى آیند.

عقربک استعداد هر فردى از هنگام تولد به سوى کارى که براى آن آفریده شده متوجه است. سعادتمند کسى است که مربیان او سمت تمایل این عقربه را بدست بیاورند.

امروز در کشورهاى توسعه یافته با آزمایشهاى مخصوص استعداد افراد را به دست مى آورند و آنها را وادار مى نمایند که در رشته اى که استعداد آن را دارند وارد شوند.

کاش دانشمندان به موازات دستگاههاى حرارت سنج و زلزله سنج ، دستگاهى به نام «استعداد سنج» اختراع مى کردند تا در تمام آموزشگاهها نصب مى شد و میلیونها استعداد بشرى براثر بدى محیط و ناآشنایى مربیان و پدران و مادران به هدر نمى رفت.


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/8ساعت 1:25 عصر توسط نظرات ( ) |


Design By : Pichak

.jpg">